خلاصه کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی ؟

فهرست مطالب مقاله خلاصه کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی ؟
مارک داگلاس در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی ، به اهمیت بحث پرورش ذهن و روانشناسی معامله گری که شامل وسوسه معامله گری، قبول مسئولیت، استمرار، لبه معاملهگری، ماهیت عقاید، تغییر عقاید و اثر آن بر روی معامله گری و در انتها به اندیشیدن مانند یک فاتح همیشگی بازار اشاره دارد.
- آیا داشتن دانش کافی در زمینه تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال باعث کسب سود مشخص و مستمر در معامله گری میشود؟
- آیا کسی که هوش بالا یا تحصیلات عالی دارد و یا در حرفهی شخصی خود موفق است لزوما میتواند معامله گر حرفهای باشد؟
- چطور ممکن است در بازاری که هر چیزی در آن محتمل هست به سودی مستمر دست یافت؟
- چرا با توجه به یکسان بودن مفاهیم بنیادی و تکنیکال تنها تعداد کمی از معاملهگرانند که در عمل فاتحان همیشگی بازار هستند؟
- آیا طرح نویسی در شب قبل از معامله می تواند به عنوان راهکاری برای کنترل هیجانات و تسلط بر ذهن باشد؟
اینها سوالات و چالش هایی که در ذهن افراد فعال در بازارهای مالی پیش میآید که در این مقاله سعی شده است تا پاسخی به این پرسش ها از زبان مارک داگلاس (Mark Douglas) نویسنده کتابهای معامله گر منضبط (THE DISCIPLINED TRADER) و کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی (TRADING IN THE ZONE) بیان گردد.
حتما بخوانید: ۲۱ پاراگراف برتر کتاب معاملهگر منضبط از مارک داگلاس
برداشت مارک داگلاس از وسوسه معامله گری و خطرات آن
مارک داگلاس در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی به این نکته اشاره دارد که تنها اندکی از مردم در معامله گری موفق هستند و به آنها لقب فاتحان همیشگی بازار را می دهد، علیرغم اینکه بیشتر این معامله گران ناموفق در سایر امور انسانهایی فاضل و کامل هستند زیرا بیشتر مردم با تصورات غلطی وارد معامله گری میشوند و علت این تصورات غلط ریشه در جذابیت های معامله گری دارد.
منظور از جذابیت معامله گری
در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی مارک داگلاس به این نکته اشاره دارد که جذابیت اصلی معامله گری در آزادی نامحدودی است که در خلاقیت به ما میدهد آزادی که در بیشتر زندگی خود از آن محروم بودهایم. در معامله گری تقریبا اختیار تام داریم تا تمامی قوانین را خودمان وضع کنیم. جالب است بدانیم که عاملی که ما را به سمت حرکت آزادانه در دنیای نامحدود پیش روی ما سوق میدهد همان حس کنجکاوی کودکانه است.
مفهوم خطرات در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی
مارک داگلاس بر این باور است که بیشتر مردم اگر نخواهیم بگوییم تمام آنها نه تنها از سوی اجتماع برای گام نهادن در راهی که مایل به آن هستند حمایت نمی شوند بلکه از گام برداشتن به سوی آن نیز ترد میگردند.
به طور مثال کودکی را تصور کنید که به سمت گلدانی حرکت میکند و پس از نزدیک شدن به گلدان و دست زدن به آن به ناگاه صدای فریاد پدر را می شنود که دست نزن! در اینجاست که کودک هراسان و نگران شروع به گریه خواهد نمود. این ماجرا آنقدر برای کودک تکرار میشود که دیگر تبدیل به عقده های درونی برای او میگردد. این محرومیتها به تدریج به یک انرژی عاطفی غیر قابل حل تبدیل میشود که افراد را مجبور مینماید به شیوهای رفتار کنند تا اعتیاد خود را ارضا نمایند.
حتما بخوانید: ۲۱ پاراگراف برتر کتاب از طمع تا وحشت
دیدگاه مارک داگلاس پیرامون حفاظ ها
اشاره کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی پیرامون حفاظ ها بدین صورت بیان شده است؛ حقیقتی که در معامله گری وجود دارد این است که در آن پتانسیل عظیمی برای ضرر کردن وجود دارد. ضررهایی که خیلی بیشتر از حد تصور ماست. بسیاری از معاملات ریسک بسیار بالایی دارند. برای پیشگیری از قرار گرفتن در معرض آسیب ها لازم است که یک ساختار درونی بهصورت انضباط ویژه فکری و دیدگاهی خاص داشته باشیم که رفتار ما را هدایت نماید تا همیشه در بهترین حالت عمل نماییم.
این ساختار باید درون همه ما وجود داشته باشد زیرا برخلاف جامعه، بازار آن را فراهم نمیکند. بازار دارای ساختاری از الگوهای رفتاری است که بیان میکند چه موقعیتهایی برای خرید و فروش موجود است به عبارت دیگر برای کنترل رفتار ما هیچ قانونی وجود ندارد.
دیدگاه مارک داگلاس پیرامون قبول مسولیت
مارک داگلاس بر این باور است که قبول مسئولیت در معامله گری و آموختن اصول اصلی موفقیت امری جدایی ناپذیر است که برای موفقیت در معامله گری باید به آن اهتمام ویژه ورزید. لازمه این امر این است که در درجه اول به شکلدهی محیط ذهن خود بپردازیم و در گام بعدی با واقعیت بازار که شامل سه گروه معامله گر برندگان، بازندگان و چرخه رونق یا ورشکستگی هست اشراف کامل داشته باشیم.
شکل دهی محیط ذهن در نگاه کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی
کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی هدف نهایی معامله گران را رسیدن به سودی مستمر در بازار و تبدیل شدن به فاتحان همیشگی بازار دانسته است. لذا در این مسیر معاملهگری نیاز به توجه به دو خطر اساسی است یک خطر ترس و دو خطر خودشیفتگی. در واقع اگر بخواهیم مثال بزنیم باید مسیر معاملهگری را همچون مسیر جادهای تصور نماییم که در آن باید مراقب بود تا از دو سمت جاده خارج نشویم که یک سمت آن مربوط به خطر ترس و سمت دیگر آن مربوط به خطر خودشیفتگی است.
طبق گفته مارک داگلاس به هر حال حذف ترس تنها نیمی از ماجراست و نیم دیگر آن ایجاد یک مهار درونی برای خنثی کردن آثار منفی خودشیفتگی ناشی از پیروزی های متوالی است. معاملهگران در بسیاری از موارد به جای اینکه روی پیروزی متمرکز شوند روی پیشگیری از ضرر تمرکز می نمایند و اینجاست که باید به این نکته توجه نمود که ترس از ترسیدن از خود ترس ترسناکتر است.
حتما بخوانید: استراتژی معاملاتی شکست جادویی
برندگان، بازندگان، چرخه رونق یا ورشستگی
مارک داگلاس در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی معاملهگران در بورس را به ۳ گروه تقسیمبندی می نماید.
- برندگان: این گروه که کمتر از ۱۰ درصد معامله گران را تشکیل میدهند کسانی هستند که مستمرا برنده هستند. آنها نه تنها یادگرفته اند که چگونه پول به دست بیاورند بلکه دیگر مستعد خطاهایی که باعث میشوند شخص وارد چرخه رونق و رکود شود، نیستند و مارک داگلاس آنها را فاتحان همیشگی بازار میداند.
- بازندگان: طبق عقیده مارک داگلاس این گروه حدود ۳۰ الی ۴۰ درصد معاملهگران را تشکیل می دهند و شامل کسانی هستند که مرتب دچار شکست میشوند. در واقع خطای ذهنی این گروه این است که به جای اینکه بر روی پیروزی متمرکز گردند روی پیشگیری از ضرر تمرکز می نمایند. این گروه معمولا در کوتاه مدت پس از ضررهای متوالی بازار خارج می شوند.
- چرخه رونق و ورشکستگی: بر اساس کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی بزرگترین گروه شامل ۴۰ الی ۵۰ درصد معامله گران هستند کسانی میباشند که گرفتار چرخه رونق یا ورشکستگی اند. در واقع آنها آموختهاند که چگونه پول کسب کنند اما هنوز نمیدانند که بدنه اصلی مهارتهای معاملهگری این است که پولی را که به دست آوردهاند حفظ نمایند. در نتیجه حساب آنها به مانند قطار شهربازی بالا و پایین می رود.
مارک داگلاس در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی خود به گفتوگویش با کارگزار یکی از کارگزاری های بزرگ اشاره دارد که این کارگزار به مارک داگلاس اینگونه میگوید: «شعار من در مورد مشتریان این است یک معامله گر بورس دیر یا زود رفتنی است و وظیفه تو فقط این است که مدتی که هست رضایت او را جلب کنی». مارک داگلاس معتقد است که هرچند قصد آن کارگزار شوخی بوده اما حقیقتی تلخ در دل آن شوخی نهفته است که در واقع بدان مطلب اشاره دارد که اکثر معاملهگران یا در گروه بازندگان هستند که در کوتاه مدت از بورس خارج میشوند و یا در گروه چرخه رونق و شکست قرار دارند که در میان مدت دچار فرسودگی ذهنی می گردند و در نهایت به ناچار عطای بورس را به لقایش می بخشند.
طبق کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال، یا ذهنی اساسیترین مشکل معاملهگران این است که نمی توانند این مطلب را هضم نمایند که بازار هیچ رویکرد یا حالت ذهنی خاصی را ایجاد نمینماید. بازار تنها مانند یک آینه آنچه درون شماست را به شما منعکس می کند. حال این شمایید که یا چشمانتان را بر روی تصویر واقعی خود در آینه میبندید و یا تصمیم میگیرید که تصویر واقعی خود را ببینید و نقاط ضعف و قوت آن را پذیرفته و برای حل آن به دنبال راه حل باشید. بنابراین ما نیازمند شرکت در کلاس آموزش بورس به صورت حرفه ای هستیم.
حتما بخوانید: ۳۹ پاراگراف برتر کتاب کانسلیم، روشی متفاوت برای کسب سود در بازار سهام
مفهموم استمرار در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی
اگر میخواهید مانند معاملهگران حرفهای بیندیشید و جزء فاتحان همیشگی بازار باشید باید بدانید که راه حل این مشکل در بازار نیست بلکه در ذهن خودتان است. این راهحل چیزی نیست جز استمرار حالتی ذهنی. استمرار چیزی نیست که سعی کنید به آن برسید زیرا سعی شما خود باعث میشود که شما به جای تمرکز بر روی معامله بر این امر متمرکز شوید که باید سعی کنید کاری کنید و همین موجب عدم موفقیت تان میگردد. زیرا در بسیاری از موارد اصلا نیاز به انجام کاری نیست.
وقتی شما در جریان بازار باشید هیچ نیازی به تلاش کردن نیست زیرا هر آنچه که لازم باشد در دست شماست. فاتحان همیشگی بازار در جریان بازار (مانند جریان رود) قرار میگیرند؛ زیرا به دنبال گرفتن چیزی از بازار نیستند و سعی ندارند تا با روند بجنگند.
برای تجربه نکردن شکست خود را از جریان موقعیت ها خارج نموده و وارد قلمرو «می توانست باشد»، «باید می بود»، «خواهد بود» و «اگر فقط» قرار ندهید. به یاد داشته باشید تا زمانی که میترسید نمی توانید همراه جریان بازار باشید.
مفهوم واقعی ریسک پذیری از دیدگاه مارک داگلاس
مفهوم ریسک پذیری در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی یعنی بدون اینکه دچار هیچ درد و رنجی شویم تمام نتایج حاصل از یک معامله را همچون گروه برندگان یا همان فاتحان همیشگی بازر بپذیریم. با این دیدگاه شما نه سعی دارید چیزی از بازار کسب کنید نه از چیزی اجتناب مینمایید. شما هیچگونه محدودیت و توقعی را بر رفتار بازار تحمیل نمیکنید و از هر رفتار بازار رضایت کامل دارید.
چشم انداز بازار در نگاه مارک داگلاس
کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی اشاره دارد به این نکته که بیشتر اوقات معاملهگران میزان ریسک در معاملات بعدی خود را بر اساس نتایج بهدست آمده در چند معامله اخیر خود تعیین مینمایند. اما در مورد فاتحان همیشگی بازار موضوع به گونه دیگری است، آنها برای تعیین میزان ریسکشان نه تحت تاثیر شادی ناشی از سود به دست آمده در معاملات آخرشان هستند و نه مایوسانه از ضررهای اخیر خود ریسک معامله را تعیین میکنند.
حتما بخوانید: رفتار معامله گران در هنگام ریزش بازار بورس
اصل عدم قطعیت در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی
مارک داگلاس معتقد است که اگر راز و رمزی در مورد معامله گری وجود داشته باشد برای تبدیل شدن به فاتحان همیشگی بازار آن چیزی نیست جز موارد زیر:
- بتوانیم بدون ترس یا خودشیفتگی معاملاتمان را انجام دهیم.
- بازار را آنگونه که هست بپذیریم نه آنگونه که میخواهیم باشد.
- بتوانیم کاملا در جریان لحظه اکنون تمرکز نماییم.
- به طور غیر ارادی وارد ضمیر ناخودآگاه خود شده و بر آن تسلط یابیم.
فاتحان همیشگی بازار کاملا پذیرفته اند که هر چیزی می تواند اتفاق بیفتد. بنابراین آنها خودشان را برای هر اتفاقی آماده میکنند و توقعات بی جا که موجب صدمات مالی و روحی آنها میشود را از خود دور می نمایند و کاملاً خود را در اختیار بازار قرار میدهند.
اساسی ترین ویژگی بازار در نگاه کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی
اشاره این کتاب پیرامون اساسی ترین ویژگی بازار این است که در بازار هر چیزی محتمل است رخ دهد. پس فاتحان همیشگی بازار باید این حقیقت را کاملا پذیرفته باشند و ذهن خود را برای هر اتفاقی از پیش آماده نمایند.
منظور از مدیریت توقعات طبق اعتقاد مارک داگلاس
اعتقاد مارک داگلاس بر این است که اکثر معاملهگران وقتی بازار به دلخواه آنها پیش میرود احساس فوقالعادهای دارند و وقتی برخلاف توقع آنهاست احساس ناخوشایندی دارند. این نشان می دهد که آنها در ذهنشان تعریف صحیحی از ذات بازار ندارند و نتوانسته اند توقعات خود را در مورد ذات بازار تعدیل نمایند.
مفهوم حذف ریسک احساسی در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی
مارک داگلاس برای حذف ریسک احساسی ما نیازمند به چارچوبی در ذهنمان هستیم که بتواند از مفاهیم بنیادین احتمالات تشکیل شده باشد که این چارچوب شامل پنج دسته است.
- هر چیزی محتمل است رخ دهد.
- برای کسب پول لازم نیست بدانید در آینده چه اتفاقی رخ می دهد.
- در مجموعهای از متغیرها که یک لبه (Edge) را تعریف میکنند شکستها و موفقیتها به طور تصادفی توزیع شدهاند.
- لبه چیزی نیست به جز احتمال وقوع بیشتر یک اتفاق بر اتفاق دیگر.
- هر لحظه در بازار منحصر به فرد است.
حتما بخوانید: آیا فرد مناسبی برای سرمایهگذاری در بورس هستید؟
اندیشیدن مانند یک معاملهگر در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی
مارک داگلاس در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی به این نکته اشاره دارد که بدون تردید معامله گری سختترین کاری است که تا به حال برای موفقیت در آن تلاش کردهاید. سختی آن به این دلیل نیست که احتیاج به هوش زیادی داشته باشد بلکه برعکس زیرا هرچه بیشتر بدانید کمتر در کار خود موفق خواهید بود. معاملهگری دشوار است زیرا باید در حالتی از ندانستن عمل نمایید با وجود اینکه گاهی از اوقات هم تحلیلهای شما درست از کار در میآید.
کلام آخر
از مهمترین نتایجی که پس از مطالعه کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی مارک داگلاس حاصل میگردد میتوان به موارد ذیل اشاره نمود.
- مارک داگلاس معتقد است تحلیل های بهتر یا بیشتر یا پیچیده تر راه حل کسب سود مستمر و تبدیل شدن به فاتحان همیشگی بازار نیست.
- در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی؛ مارک داگلاس به این نکته اشاره دارد که رویکرد و حالت ذهنی معامله گر میزان کسب سودش را تعیین می نماید.
- مارک داگلاس در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی تلاش دارد تا عقاید یا ذهنیتهای ویژهای را در ذهن معامله گران حرفه ای یا همان فاتحان همیشگی بازار پرورش دهد. منظور از ذهن حرفه ای ذهنی است که بتواند با احتمالات پیش برود.
- مارک داگلاس یکی از مهمترین اهداف از نگارش کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی را کمک کردن به معامله گران جهت به کارگیری شیوه جدید تفکر خود در عمل برای تبدیل شدن به فاتحان همیشگی بازار اشاره دارد.
در این مقاله با دیدگاه مارک داگلاس که در کتاب تحلیل بنیادی تکنیکال یا ذهنی پیرامون بحث اهمیت معامله گری در ذهن و عادت کردن به آن اشاره شده است. در صورت تمایل پس از خواندن کامل مقاله نظرات خود را پیرامون موارد زیر بیان نمایید:
- آیا طرح نویسی در شب قبل از معامله می تواند روشی برای کنترل هیجانات و تسلط بر ذهن و تبدیل شدن به فاتحان همیشگی بازار باشد؟
- تجربیات مختلف خودتان پیرامون طرح نویسی را با ما در میان بگذارید؟
مقالاتی که پیشنهاد میکنیم برای آموزش رایگان سرمایه گذاری مطالعه کنید
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
باسلام و درود
خیلی تلاش ارزنده ای بود ولی راستش آنچه را که میخواستم از مارک داگلاس بچشم و لمس کنم نبود. اختصار نمیگذاشت نوشته ها تجربه حسی شده و به جان نشیند .
واقعاً عالی بود
ممنونم بخاطر زحمتی که کشیدید
امیدوارم به تمام آرزوهاتون برسید