شرطیسازی معامله گری در ضمیر ناخودآگاه | بخش دوم
فهرست مطالب
در مقاله قبل (شرطیسازی معامله گری در ضمیر نا خودآگاه – بخش اول) توضیحاتی در مورد ضمیر نا خودآگاه و ویژگیهای آن دادیم. در این مقاله قصد داریم شیوههای ورود اطلاعات به ضمیر نا خودآگاه و شرطی شدن را بررسی کنیم. معاملهگری در بورس فعالیتی است که به قدرت ذهن و تمرکز بالایی نیاز دارد. هر چه بیشتر قوانین صحیح تفکر در مورد آن را بدانید بهتر آن را درک میکنید و میتوانید موفقتر شوید.
بورس یک دنیای موازی است و شاید قوانین آن هیچ شباهتی به قوانین زندگی عادی شما نداشته باشد. به همین دلیل است که بیشتر معامله گران بعد از ورود به بورس یا سایر بازارهای مالی شکست میخورند. آنها سعی میکنند تا بورس را با قوانین زندگی عادیشان درک کنند.
گمان میکنند چیزهای که در زندگیشان منجر به موفقیتشان شده در بورس هم کاربرد دارد. تفاوت بورس با کسب کارهای معمولی را میتوان به تفاوت شرایط روی کره زمین و کره ماه تشبیه کرد. در زمین اگر آب را بریزید روی به سمت پایین میریزد اما در ماه جاذبهای نیست پسروی هوا معلق میماند و درواقع اصلاً چیزی به نام ریختن در آنجا معنی ندارد.
حتما بخوانید: بازار فارکس بهتر است یا بازار سهام؟
درک قوانین بورس بهسادگی امکانپذیر نیست. چهبسا کتابهای زیادی که در زمینههای مختلف مطالعه میکنیم اما در زندگی به کار نمیبندیم؛ چراکه فقط آنها را خواندهایم و در ضمیر نا خودآگاهمان جایی پیدا نکرده است. با درک صحیح قوانین حاکم بر دنیای بورس و بازارهای مالی و شرطی سازی آنها در ضمیر نا خودآگاه ذهن خود را طوری برنامهنویسی میکنید که در هر شرایطی بهترین تصمیم را اتخاذ کند و اینجاست که درهای حرفهای شدن در بورس برایتان بازخواهد شد.
برخی قوانین مهم در دنیای بورس
اولین قانون مهم در بورس اصل عدم قطعیت است. به این معنا که هیچچیز قطعی در بورس وجود ندارد نمیتوانید سهمی بخرید و از رشد آن ۱۰۰ درصد مطمئن باشید.
حتی اگر ده بار با روشی سهام خردهاید و سود کسب کردهاید شاید بار یازدهم ضرر کنید. بورس دنیای دیوانه است. در دنیای فیزیکی اگر توپی را به زمین بزنید به سمت بالا بازمیگردد. اگر هزاران بار این کار را بکنید باز همین اتفاق میافتد؛ اما در بورس یکبار توپ را به زمین میزنید و به سمت بالا میآید. بار دیگر همین کار را میکنید اما توپ در عین ناباوری به سمت چپ مایل میشود دفعه بعد سمت راست و دقیقاً زمانی که فکر میکنید الگوی مشخصی در آن تشخیص دادهاید که این بار باید مجدد به سمت بالا برگردد این بار توپ پس از برخورد به زمین روی زمین باقی میماند. در بورس هرگز بیشازحد به سهمی اعتماد نکنید.
پذیرش ضرر در معاملات بورسی
پذیرش ضرر بهقدری مهم است که بعد از درک صحیح آن در معاملهگری من اتفاقهای خوب شروع به افتادن کرد. اکثر معامله گران فکر میکنند باید راهی باشد که در آن همیشه سودآور باشند و هر بار که ضرر میکنند گمان میکنند مشکل از آنهاست و اینکه تحلیل و استراتژیشان مشکل دارد و باید عوض شود. درصورتیکه این ذات بورس است و همه معامله گران دنیا ضررهایی دارند. درواقع شما در ناخودآگاهتان ضرر را با شکست هممعنی میدانید اما باید برنامهنویسی مغزتان را تغییر دهید و جلو کلمه ضرر بنویسید طبیعت بورس و یک تجربه جدید به سمت موفقیت.
اگر در مغز خود مفاهیم صحیح را جایگزین مفاهیم اشتباه کنید توانستهاید ذهنی بسازید که در بورس با قوانین آن کار میکند و حالا میشود حقایق را درست دید و موفق شد. وقتی از ضرر کردن عصبانی میشوید مانند این است که از نریختن آب در کره ماه بر روی سطح ماه به دلیل نبود جاذبه ناراحت شوید! عجیب نیست؟
قوانین دیگری نیز وجود دارد که میتوانید در کتابهای روانشناسی معاملهگری مطالعه کنید موضوع این مقاله در مورد شرطی سازی آنها در ذهن است.
حتما بخوانید: اندیکاتورهای بیل ویلیامز در تحلیل تکنیکال
روشهای شرطی سازی ذهن:
در مقاله قبلی ۴ روش شرطی سازی را شامل (تکرار، هیپنوتیزم، شوک عاطفی، روانشناسی انرژی) توضیح دادیم حال میخواهیم کمی راجع به آنها بیشتر صحبت کنیم و روشی را بیابیم تا با آن اطلاعات لازم و باورهای درست را در ضمیر نا خودآگاهمان جایگذاری کنیم.
۱- تکرار موضوع به دفعات
اولین روش که بسیار هم مؤثر است تکرار است. وقتی چیزی به تعداد بالا تکرار شود برای ضمیر خودآگاه خستهکننده میگردد و درواقع ممکن است منجر به انزجار شود. در اینجاست که ضمیر خودآگاه شما که فیلتری در ماقبل ورود اطلاعات به ضمیر نا خودآگاه بود کمکم بیتوجه میشود و دیگر چیزی را فیلتر نمیکند. این موضوع منجر به ورود راحت اطلاعات به ذهن ناخودآگاه شما میگردد و درنتیجه ضمیر نا خودآگاه برای تحقق آنها همانند یک ابرکامپیوتر به دنبال راهحل میگردد. سرانجام با تغییر الگوهای رفتاری شما، شمارا به سمت اهداف موردنظر هدایت میکند مثلاً ثروتمند شدن یا تبدیلشدن به معاملهگر حرفهای.
برای درک بهتر آن میتوانیم به صنعت تبلیغات اشارهکنیم. همه ما تبلیغهایی را دیدهایم که هزاران بار در تلویزیون تکرار میشوند. اولین بار برایتان جدید است که میگوید روغن فلان بهترین روغن در دنیا است. دفعه اول آن را باور نمیکنید.
زمانی که این تبلیغ برای دفعات بسیار زیاد تکرار میشوند شما به انزجار از آن میرسید طوری که مخصوصاً حواس خود را پرت میکنید تا مزخرفات آن را نشنوید. درواقع ضمیر خودآگاهتان را در مقابل آن خاموش میکنید و اینجاست که هیپنوتیزم میشود.
زمانی که درراهروهای فروشگاه در حال قدم زدن هستید ناخودآگاه چشمتان به قفسه روغنها میخورد و از بین تمام آن همان روغن را برمیدارید چون این شما نیستید که تصمیمگیرندهاید ضمیر نا خودآگاهتان فرمان میدهد چه بخواهید چه نخواهید او باور دارد که این بهترین روغن است.
حتما بخوانید: ابزارهای حمایتی بازار بورس اوراق بهادار برای سرمایه گذاران
۲- خود هیپنوتیزمی
روش دیگر در ورود اطلاعات به ضمیر نا خودآگاه استفاده از خود هیپنوتیزمی است. برای توضیح کاملتر آن لازم است تا ۴ محدوده فرکانسی مغز انسان را بررسی کنیم:
الف- حالت بتا در ضمیر نا خودآگاه:
حالت هوشیار مغز که در آن فرکانس امواج مغزی بین ۱۳ تا ۲۱ هرتز است. این حالت هوشیاری کامل است که اغلب روز در آن به سر میبریم. یک ناحیه بالاتر یعنی فرکانس بین ۲۱ Hz تا ۳۸ Hz، ذهن در وضعیت آمادهباش دائم قرار میگیرد.
ب- حالت آلفا در ضمیر نا خودآگاه:
حالت آلفا را حالت آرمیدگی و دانشپذیری نیز میگویند. در این حالت فرکانس مغزی بین ۸ تا ۱۲ هرتز میباشد. در این حالت پذیرش مغز بسیار بیشتر خواهد بود. تجسمها و رؤیاپردازیهای ما در این حالت رخ میدهد. زمانی را به خاطر بیاورید که دوستتان در حال صحبت کردن با شما بود اما شما داشتید بهواقع مهمانی دیشب فکر میکردید و نگاهان دوستان گفت میشنوی چه میگویم؟ و شما اصلاً حواستان به صحبتهای او نبوده است. شما دقیقاً در حالت آلفا بودهاید. رسیدن به حالت آلفا آسان است اگر چشمانتان را ببندید و درگیر تصویرسازی و تخیل شوید و یا تصور کنید در حال راه رفتن در یکراه رو و باز کردن درها هستید شما در حالت آلفایید.
اهمیت این حالت برای شرطیسازی عادات و چیزهایی که تمایل داریم بسیار زیاد است. چراکه در این حالت ضمیر نا خودآگاه شما جای دیگری سرگرم شده و حواسش به فیلتر کردن اطلاعات ورودی به مغز شما نیست و ضمیر نا خودآگاهتان میتواند بدون واسطه دستورات را دریافت کند. در ادامه مقاله بیشتر در مورد این حالت و نحوه ورود به آن صحبت میکنیم.
ج- وضعیت تتا در ضمیر نا خودآگاه:
این وضعیت را مراقبه عمیق و آرمیدگی کامل میگویند؛ که به دیدن رؤیا و فرورفتن در نیمه خودآگاه منجر میشود. در این حالت فرکانس مغز بین ۸ Hz تا ۳ Hz میباشد. اینجا جایی است که شخصیت ناخودآگاه انسان قرار میگیرد. ورود به آن نیازمند گذشتن از دریچه حالت آلفا میباشد و نیاز به تمرین، مطالعه و آموزش صحیح دارد.
د- وضعیت دلتا در ضمیر نا خودآگاه:
دلتا قرارگاه شهود نام دارد. کمترین فرکانس مغزی در طیف ۳ Hz تا ۰.۴ Hz است. در آن شخص در خواب عمیق و خلسه هیپنوتیزمی عمیق به سر میبرد.
حتما بخوانید: هدف طلایی یک معامله گر حرفه ای در بورس چیست؟
معاملهگری در بورس و ضمیر نا خودآگاه
هرچه فرکانس مغزی پایینتر میآید ضمیر خودآگاه انسان خاموشتر میشود و ضمیر نا خودآگاه اطلاعات را بدون فیلتر و بهطور مستقیم دریافت میکند. ازآنجاییکه ضمیر نا خودآگاه فرق بین دروغ و راست را نمیداند اگر به او بگوید که من یک معامله گر حرفهای هستم که هرگز خطای معامله گری انجام نمیدهم و قوانینتان را بیان کنید ضمیر نا خودآگاه شما این را میپذیرد و زمانی که در حالت عادی در حال معامله کردن هستید و میخواهید یک معامله اشتباه انجام بدهید مانع شما میشود به هر طریقی که بتواند.
ممکن است حرفهای استادتان را به شما یادآور شود یا کاری کند که آن خرید اشتباه را فراموش کنید و چیزهایی که بسیار عجیب است و شاید باور هم نکنید؛ اما چه بخواهید و چه نخواهید این ضمیر نا خودآگاهتان است که زندگی شمارا جهت میدهد بدون اینکه خودتان متوجه شوید. حالا شما میتوانید از این طریق ابرکامپیوتر مغزتان را طوری برنامهریزی کنید که مسیر موفقیت را برای شما رقم بزند.
نحوه ورود به حالتهای آلفا و بتا ذهنی
برای ورود به حالتهای آلفا و عمیقتر از آن روشهای زیادی وجود دارد. در اینجا یک تمرین ساده برای این کار را توضیح خواهم داد.
ابتدا برای انجام این کار فضایی ساکت و آرام را انتخاب کنید میتوانید روی یک مبل راحت بنشینید چشمان خود را ببندید از شماره صد تا یک بهصورت معکوس بشمارید. بین هر شماره باید یکنفس عمیق دم و بازدم بکشید سعی کنید بازدم را طولانیتر کنید. تمام حواس و تمرکز خود را روی درست شمردن اعداد و نفس کشیدن صحیح کنید. سرعت نفس کشیدنتان یکنواخت باشد نه سریع و نه کند.
تقریباً تمام نفسها به یک اندازه زمان ببرد. وقتی چنین کاری را میکنید ضمیر خودآگاهتان درگیر شمارش و تنظیم نفسها میشود و بعد از مدتی از این کار ساده خسته شده و به خواب میرود که به آن خلسه نیز میگویند. مراقبه کردن فواید بسیاری دارد که میتوانید در سایتهای مختلف فواید بسیار آن را مطالعه کنید.
مهمترین کار مراقبه این است که دریچهای به سمت ضمیر نا خودآگاهتان باز میشود.
حالا شما وارد حال آلفا ذهنی شدید پیشنهاد میکنم یک موسیقی مناسب با امواج آلفا ذهنی را از اینترنت دانلود کنید تا در فضا هنگام مراقبه پخش شود. وقتی وارد حالت آلفا شدید زمان آن رسیده که تلقینهای موردنظرتان را در ذهن بکارید.
حتما بخوانید: تازه گرایی چیست و چگونه به سرمایه گذارن بورس ضرر میرساند؟
برای این کار میتوانید از کمک یک نفر دیگر استفاده کنید تا آنها را زمانی که در حالت آلفا هستید براتان بخواند یا اینکه صدای خودتان را ضبط کنید و زمانی که وارد حالت آلفا شدید گوش نمایید. بعدازآن از عدد پنجتا یک بشمارید و احساس کنید با هر عدد دارید به حالت طبیعی بازمیگردید انرژی به اعضای بدنتان وارد میشود این کار را بهآرامی انجام دهید.
برای یادگیری بهتر مراقبه و مدیتیشن ویدیوها، کتابها و فایلهای آموزشی زیادی در سایتهای مختلف موجود است که میتوانید از آنها استفاده کنید.
تکرار
این کار را هرروز انجام دهید به خودتان تلقین کنید که معامله گر منضبطی هستید و تحت هر شرایطی به استراتژی خود پایبندید. تکرار یکی از عوامل مؤثر در ورود اطلاعات به ضمیر نا خودآگاه است که باید با روش آلفا ترکیب شود.
هیجانات عاطفی
در مقاله قبلی گفتیم که احساسات باعث تقویت باورهای ذهنی میشود. هنگامی که در حالت آلفا هستید به صحنههای احساسی فکر کنید. فکر کنید که درجایی زیبا و خوش آب هوا هستید و نسیم خنکی در حال وزیدن است. احساس شادی کنید. احساس کنید که از همهچیز راضی هستید و همهچیز زیباست. تصور کنید در خانه رویاییتان زندگی میکنید. ماشین موردعلاقهتان رادارید و به تمام اهدافتان رسیدهاید.
زمانی که در حال شنیدن تلقینها هستید به خود آنها فکر نکنید. بلکه به مواردی که در پاراگراف بالا گفتم فکر کنید. مغز شما تلقینها را با احساس خوبتان در آن لحظه پیوند میزند و قدرت تلقینها در مغز شما چندین برابر بیشتر میشود. بعد از مدتی شاهد تغییرات چشمگیر در زندگیتان خواهید بود.
حتما بخوانید: آموزش تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی
جملاتی که می توانید در حالت آلفا به خود تلقین کنید
من معامله گر منضبط و حرفه ای هستم چون :
- استراتژی معاملاتی خودم را کاملا بی طرفانه و با منطق انتخاب میکنم.
- قبل از ورود به هر معامله میزان ریسک اون معامله رو تعیین میکنم.
- یا کاملا این ریسک رو میپذیرم یا اصلا وارد معامله نمیشوم.
- بدون هیچ درنگ و محافظه کاری بر طبق استراتژی خودم عمل میکنم.
- همان مقداری از بازار سود میگیرم که موقعیت برای من فراهم کرده است.
- به طور مرتب بر خودم نظارت دارم .
- هیچ گاه ازین اصول تخطی نمیکنم.
- من از معاملهگری لذت میبرم.
- من عاشق بورس و معامله گری هستم.
- من مو به مو و فقط بر اساس استراتژی خودم عمل میکنم و همیشه طمع خودم رو کنترل میکنم.
- من برای خرید سهام مناسب بسیار صبورانه عمل میکنم .
- برای خرید هر سهم شب قبل از خرید برنامه و طرح معاملاتی خودم رو مینویسم.
- هر زمان خطایی کردم اون رو میپذیرم و دیگه انجامش نمیدم.
- من همیشه به اصولم وفادار هستم و هر روز حرفه ای تر میشم.
سخن پایانی
درنهایت این مقاله تنها دریچهای به سمت علم روانشناسی معامله گری بیشتر نخواهد بود. رسیدن و به هر هدف و مقصودی مستلزم تلاش و مطالعات بسیار است. اگر به این موضوع علاقمند شدید پیشنهاد میکنم که در مورد آن بیشتر تحقیق و مطالعه کنید. و به مطالب این مقاله بهتنهایی اکتفا نکنید. همچنین پیشنهاد میشود با حضور در دوره “سبک زندگی معامله گر” با این مهارت بیشتر آشنا شوید.
امیدوارم توانسته باشم با نوشتن آن به پیشرفت و موفقیت معامله گرانی که دل در گرو این فعالیت دوستداشتنی دارند، کمکی هرچند کوچک کرده باشم. موفقیت را باید در درونمان جستوجو کنیم. پیروز و سربلند باشید.
مقالاتی که پیشنهاد میکنیم برای آموزش رایگان سرمایه گذاری مطالعه کنید
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
سلام
درباره ی ضمیر ناخودآگاه مطلب در جاهای دیگه پیدا میشه چیزی که از این مقاله انتظار هست پرداختن به جملات تلقینی بورسی بود که اشاره ی اندکی شده. اون قسمت باید خیلی بیشتر میبود.
معامله گری منضبط و انجام آن در ضمیر ناخود آگاه قبل از طرح نویسی و با روح حاکم بر طرح نویسی امکان پذیر است.آن چه ورای طرح نویسی است به ما می گوید :همیشه آماده ام تا بیشترین سود را از بازار بگیرم و با کمترین زیان از معامله خارج خواهم شد.